آیناز جوونآیناز جوون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

آیناز خانم فرشته کوچولوی من و باباییش

دومین مروارید..

١٤/٥/٩٢   سلام جیگرم امروز دقیقا هشت ماه و چهار روزته .. و دومین مرواریدت کاملا بیرون زده .. هنوز مامانی تنبل فرست نکرده که آش دندونیت رو درست کنه ولی سر فرست حتما درست میکنم ..از یه طرف هم و از  شانس بد ما  دو ماهی است که دوربینمون خراب شده و دادیم تعمیر  هنوز درست نشده  این قضیه خیلی ناراحتم کرده .. میدونی عزیزم از این که نمیتونم لحظه های شیرینت را با عکس و فیلم ثبت کنم عذاب میکشم .. آخه نمیدونی که چقدر صحنه های خوشکلی داری - چه کارهای با مزه و شیرینی انجام میدی  . گذشتن از کنار این لحضه ها خیلی عذاب آوره..    ....خب از امروز بگم  که مامانی بردت درمانگاه واسه چکاب...
14 مرداد 1392

هشت ماهگیت مبارک عشقم

١٠/٥/٩٢  سلام عشق کوچولوی مامانی . کوچولوی هشت ماهه ام . هشت ماه گذشت   از آن اتفاق خیلی قشنگ  ... آن لحظه ناب ... آن لحظه خیلی خیلی شیرین  . عزیز دلم آینازم  تو این مدت اتفاقات خوب و بدی داشتیم . آنقدر زیادند که نمیتوانم برایت بنویسم .فقط یکیشو واست مینویسم که همیشه در خاطرت بماند .قبولی بابا جون در کارشناسی ارشد رشته عمران .. و دلیل اینکه میگم در خاطرت بماند این است که با این که بابا جون این همه مشغله و فکرش زیاد بود   ولی تونست ... از یک طرف کار زیاد و دانشگاه و مسئولییت سنگین خونه و اجاره .. با این حال تونست و از پسش در اومد .. و مامانی و تو رو خوشحال کرد . عزیز دلم امیدوارم که ...
12 مرداد 1392

عشق کوچولوی مامانی

١٥/٨/٩١                                                                                                           ...
6 مرداد 1392

اولین حرکت آیناز کوچولو به جلو بصورت چهار دست و پا در سن هفت ماه و شانزده روزگیش ...

٢٦/٤/٩٢   سلام دوست های خوب آیناز: امیدوارم که در تمام مراحل زندگیتون موفق باشید . از آیناز خانوم گل بگم: که چه خانومی شده این گل دختر ما .. از تواناییهاش بگم  که حسابی پیشرفت کرده  ١- چهار دست و پا جلو رفتن  با ذوق فراوان  ٢- درآوردن یک مروارید خیییییییییییییییییییییییییییلی قشنگ که مامانی هر روز هزااااااااااااااااران بار خودش رو فدای اون یه دونه دندون میکنه ..و و در آینده ی  خیلی نزدیک " از عکسهای خشکلش رونمایی خواهیم کرد ...              ...
3 مرداد 1392

شروع نوشتن از تو نازنین دخترم

١٠/٨/٩١.سلام دختر گلم . این وبلاگ رو به این امید می نویسم تا روزی که بزرگ شدی و معنی عشق و محبت رو فهمیدی بدونی که مامان و بابات چقدر عاشقونه دوستت داشتند و دارند . این پست رو با عکس سونو گرافی سه ماهگی تو آغاز می کنم . الان که دارم برات می نویسم شما نازنین دخترم تو هفته سی و چهارم بارداری مامان هستی. تو دل مامانی هستی   ...
2 مرداد 1392

لحظات انتظار

٤/٩/٩١  ..... سلام فرشته کوچولوی بابایی منتظر امدنت هستیم صدای پات میاد یک هفته دیگر پیش مایی و من ومامانی لحظه شماری می کنیم .           امشب شب تاسوعای حسینی است در این شب عزیز از خدا می خواهم که همیه کوچولوها سالم پا به این دنیا بگذارند همچنین اوا خانم جیگر بابایی و همیه کوچولوها که موجب شادی وبرکت در این دنیا هستند سلامت باشند .  عزیزم این لباسها را واسه شما تهییه کرده ایم . امیدوارم که به سلامتی تنت کنی..... ...
2 مرداد 1392
1